خاطره ی آتلیه
فک کنم ١٢ یا ١٣خرداد بود که نوبت آتلیه عکس داشتیم اونموقع شما ٩ ماهه بودی،ساعت٦ بودکه رفتیم،اول اماده شدیم برای عکس ٣نفره خانم عکاس با دستیارش که یه دختر بود سعی میکردن که شمارو بخندونن تا عکسمون ناز بشه کلی شکلک درمیاورد تابخندی اما عروسک ما حواسش به نورای بزرگی که اونجابود پرت شده بود خلاصه با هزار ترفندموفق شدیم بعدش که نوبت عکس خودت شد همگی دست بکار شدیم برا سرگرم کردنه آقاخرگوش یامیخواست بازی کنه یا شیر بخوره،وروجک ما یه جا بند نمیشد همش نگاش اینورو اونور بود خانم عکاس هم با دوربینش دنبال وروجک خان امادر عوضش پسملم خنده رو بود حتی دستیارم عاشقت شده بود ومیگفت چه پسر ناز وبامزه ای دارید آ...
نویسنده :
♥♂مامان و گاهیم بابا♥♂
22:33